Saturday, June 02, 2007

کاش بچه می ماندیم

کوچک که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيماکنون که بزرگيم چه دلتنگيمکاش دلهامو به بزرگي بچگي بود کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش رااز نگاهش مي توان خواندکاش براي حرف زدن نيازي به صحبت کردن نداشتيمکاش براي حرف زدن فقط نگاه کافي بودکاش قلبها در چهره بود اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمدو دل خوش کرده ايم که سکوت کرده ايمسکوت پر بهتر از فرياد تو خاليستسکوتي را که يک نفر بفهمد بهتر از هزار فريادي است که هيچ کس نفهمد سکوتي که سرشار از ناگفته هاستناگفته هايي که گفتنش يک درد و نگفتنش هزاران درد دارد سکوتي که يک نفر در اين دنيا هست که آنرا مي فهمد يک نفري که برات يه دنيا ارزش داره و بدون اينکه در کنارت باشه سکوتت رو مي فهمهيک نفر که ......دنيا را ببين... بچه بوديم از آسمان باران مي آمدبزرگ شده ايم از چشمهايمان مي آيد!!بچه بوديم همه چشماي خيسمون رو ميديدنبزرگ شديم هيچکي نميبينهبچه بوديم تو جمع گريه مي کرديمبزرگ شديم تو خلوت بچه بوديم راحت دلمون نمي شکستبزرگ شديم خيلي آسون دلمون مي شکنهبچه بوديم اگه دلمون مي شکست با يه آبنبات دلمونو بدست مي آوردنبزرگ که شديم وقتي دلمون رو شکستن با هيچ چيز ديگه نميشه درستش کرد فقط جاي شکستگيش روي دل ميمونه با هيچ آبنباتي درست نميشهبچه بوديم همه رو 10 تا دوست داشتيمبزرگ که شديم بعضي ها رو هيچي بعضي هارو کم و بعضي ها رو بي نهايت دوست داريمبچه که بوديم قضاوت نمي کرديم و همه يکسان بودنبزرگ که شديم قضاوتهاي درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغيير کنهکاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگي 10 تا دوست داشتيمبچه که بوديم اگه با کسي دعوا ميکرديم 1 ساعت بعد از يادمون ميرفتبزرگ که شديم گاهي دعواهامون سالها تو يادمون مونده و آشتي نمي کنيمبچه که بوديم گاهي با يه تيکه نخ سرگرم مي شديم بزرگ مه شديم حتي 100 تا کلاف نخم سرگرممون نميکنهبچه که بوديم بزرگترين آرزومون داشتن کوچکترين چيز بودبزرگ که شديم کوچکترين آرزومون داشتن بزرگترين چيزه بچه که بوديم آرزمون بزرگ شدن بودبزرگ که شديم حسرت برگشتن به بچگي رو داريمبچه که بوديم تو بازيهامون همش اداي بزرگ ترها رو در مي آورديمبزرگ که شديم همش تو خيالمون بر ميگرديم به بچگي بچه بوديم دل درد ها را به هزار ناله مي گفتيم همه مي فهميدندبزرگ شده ايم درد دل را به صد زبان به كسي مي گوييم ...هيچ كس نمي فهمدبچه که بوديم دوستيامون تا نداشتبزرگ که شديم همه دوستيامون تا دارهبچه که بوديم بچه بوديمبزرگ که شديم بزرگ که نشديم هيچ ديگه همون بچه هم نيستيمپس مي بينيم که چه دنيايي دارن بچه ها و چقدر دنيايي دارن بزرگ ترها پس اي کاش هيچ وقت بزرگ نمي شديم و هميشه بچه بوديم

1 Comments:

Blogger Ocean said...

Hi Ashkavand,

I agree with you, Chidhood is best part of life and it is so innocent!

When I look at my son I wish he could stay a child and enjoy his life the way he does now but unfortunately, childhood is short and we all sink into adulthood and all of it's trouble!!

8:30 PM  

Post a Comment

<< Home