Monday, July 03, 2006

یاد یار

از عذاب رفتن تو می سوزم تو اوج غربت
واسه بودن با تو ندارم يک لحظه فرصت
اينجا اشک تو چشام را به کسی نشون ندادم
اگه بشکنه غرورم خم به ابروم نميارم
وقتی نيستی هر چی غصه است تو صدامه
وقتی نيستی هر چی اشکه تو چشامه
از وقتی رفتی دارم هر ثانيه از غصه رفتنت می سوزم
کاشکی بودی و می ديدی که چی آوردی
حالا عکست تنها يادگاره از تو
خاطراتت تنها باقی مونده از تو
وقتی نيستی ياد تو هر نفس آتيش می زنه به اين وجودم
کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home