Saturday, September 16, 2006

اشکاوند____ دعا و نیایش

سلام خدايا! هدايتم كن! زيرا مي‏دانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است.خدايا! هدايتم كن! كه ظلم نكنم، زيرا مي‏دانم كه ظلم چه گناه نابخشودني است.خدايا! نگذار دروغ بگويم، زيرا دروغ ظلم كثيفي است.خدايا! محتاجم مكن كه تهمت به كسي بزنم، زيرا تهمت، خيانت ظالمانه‏اي است.خدايا! ارشادم كن كه بي‏انصافي نكنم، زيرا كسي كه انصاف ندارد شرف ندارد.خدايا! راهنمايم باش تا حق كسي را ضايع نكنم، كه بي‏احترامي به يك انسان، همانا كفر خداي بزرگ است.خدايا! مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده، تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده كنم.خدايا! پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوه‏گرساز، تا فريب زرق و برق عالم خاكي، مرا از ياد تو دور نكند.خدايا! من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم، پركاهي در مقابل طوفان‏ها هستم، به من ديده‏اي عبرت‏بين ده، تا ناجيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را براستي بفهمم و به درستي تسبيح كنم.خدايا! دلم از ظلم و ستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند مي‏دهم كه مرا در زمره ستم‏گران و ظالمان قرار ندهي.خدايا! مي‏خواهم فقيري بي‏‏نياز باشم، كه جاذبه‏هاي مادي زندگي، مرا از زيبايي و عظمت تو غافل نگرداند.خدايا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تادر غوغاي كشمكش‏هاي پوچ مدفون نشوم.خدايا! دردمندم، روحم از شدت درد مي‏سوزد، قلبم مي‏جوشد، احساسم شعله مي‏كشد، و بندبند وجودم از شدت درد صيحه مي‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسايش بخش.خسته ‏ام، پير شده‏ام، دل‏شكسته‏ام، نااميدم، ديگر آرزويي ندارم، احساس مي‏كنم كه اين دنيا ديگر جاي من نيست، با همه وداع مي‏كنم، و مي‏خواهم فقط با خداي خود تنها باشم.خدايا! به سوي تو مي‏آيم، از عالم و عالميان مي‏گريزم، تو مرا در جوار رحمت خود سكني ده.



اشکاوند اشکاوند اشکاوند اشکاون اشکاوند

کاريکلماتور غروب از قايمباشك بازی شب و روز خسته شد.براي اينكه آدم خوشبيني شود، بيني اش را عمل كرد.در روز باراني چتر الگوي فداكاري است.ضبط از صداي بلند نوار سردرد گرفت.عكس توقف زمان است. آسمان به زمين آمد ديد خبري نيست.هر لقمه اي را كه فرو ميدهم، معده ام فرياد ميزند خوش آمدی.براي اينكه حرفهاي بزرگي بزنم، دهانم را زير ميكروسكوپ ميگذارم.سيب به درخت چسبيده، به قانون نيوتن دهنكجي ميكند. زنبور تنها پزشكي است كه بدون معاينه به مريض آمپول مي زند. از دودلي خسته شده بودم، يكي از آنها را يدكي نگه داشتم.آدم عجول به جای ماهی قورباغه می گیره.به خاطر افکار عتیقه ای که داشت مغزش را به موزه سپرد.چراغ راهنمایی از بس که چشمک زد مژه هایش ریخت.تا دو کلمه حرف حساب زدم چرتکه لبخند زد.وقتی بچه را از شیر گرفتند عاشق بستنی شد.تفنگ را با خشاب معلومات به مغزت شلیک کن.اگر مترسک عقل داشت تا حالا زیر آفتاب منفجر شده بود.آنقدر گرم صحبت شده بود که ذوب شد.زندگی سخت ترین راه خود کشی است.موقع حرکت باک بنزین کفشم را پر میکنم.بعضی ها از ترس اینکه دل درد بگیرند به رد و دل دیگران گوش نمی دهند.وقتی افکار نویشسنده به پایان رسید قلم مرخصی گرفت.شخصیت های داستان تولد نویسنده را جشن گرفتند.گوینده وقتی از عشق حرف میزد عاشق میکروفون شد.خواب را چون سرمه بر چشمانش کشید.بعضی ها می خواهند با جراحی بینی دروغشان را پنهان کنند.چون دلم دودکش ندارد ماهی دودی نمی خورم.جایی که که پای عشق در میان باشد پای عقل می لنگد.آخرین چیزی که به زندگی معنا می دهد مرگ است.وقتی کتاب مخوانم چنان غرق می شوم که باید نجات غریق بیاورند.با کاسه سرم افکارم را آبکشی می کنم.در موقع خماری پای افکارم را قلم می کنم.مرگ با لبخند ساختگی تولدم را شادباش گفت.روی افکار خوابیده ام لحاف می کشم.از بیم فردا به دیروز عفب نشینی کردم.دریا وقتی به سن بلوغ رسید اقیانوس شددر رقابت عقربه هاي ساعت با يكديگر هميشه بازنده چشم من است.آنقدر برايت كوتاه آمدم كه در نهايت ناپديد شدم.نمك زياد در خانه باعث شورش در خانه شد.ضد حال يعني سر سفره عقد عروس خانوم بگه نه.ضد حال يعني روز آخر خدمت اضافه خدمت بخوري.مارها از نيش آدميان به دامان طبيعت شكايت كردند.ماهي هيچگاه براي تعطيلات به كنار دريا نمي ره.جوانی که آرزوهایش بر باد رفته بود از اداره هواشناسی شکایت کرد.وقتی پست بالاتری یه تو دادند با هواپیما به سر کار برو.آخرین ادوکلنی که استفاده می کتیم کافور است.بيكاري هم خودش كاري است افسوس كه مرخصي و تعطيلي نداره.پرندهاي كه فريب مترسك رو بخوره از گرسنگي مي ميره.تنها ماهي است كه به راستي دل به دريا مي زند.پرنده گوشه گير روي شانه مترسك لونه مي سازه.گياه توي گلدان شبها خواب گلدان را مي بيند.كمترين ميزان آمار طلاق متعلق به حلزون هاست چون نه مشكل خانه دارند نه ماشين.باغبان برای درختی که در فصل بهار سبز نشده بود بازوبند سیاه بست.می خواستم سربسته حرف بزنم که سرم را دستمال بستم.چون قدش کوتاه بود بلند حرف میزد.دلم رو به دریا زدم ولی دلشوره ام زیاد شد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home