Tuesday, July 25, 2006

اشکاوند-رییس جمهور آینده آمریکا چه کسی خواهد بود؟

اولين رئيس جمهور زن آمريكا چه كسي خواهد بود؟هيلاري كلينتون يا كاندوليزا رايس؟ظهر روز بيستم ژانويه سال 2009 ميلادي، چهل و چهارمين رئيس جمهور ايالات متحده رسما سوگند مي خورد. هيلاري كلينتون اولين رئيس جمهور زن آمريكا، پشت تريبون پوشيده از پرچم آمريكا مقابل ساختمان كنگره، به عنوان بالاترين مقام اجرايي اين كشور مراسم تحليف را به جا مي آورد. در كنار او استراتژيست و مشاور ارشدش در انتخابات و شوهر وفادارش ويليام جفرسون كلينتون، لبخند به لب و انجيل به دست ايستاده است. اين تصويري رؤيايي براي دموكرات هاي آمريكا است كه شايد تنها يك نفر بتواند آن را به كابوسي هولناك تبديل كند: كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا و نامزد احتمالي جمهوري خواهان براي انتخابات سال 2008. شايد برخورد اين دو زن، گريزناپذير باشد. دو زني كه نردبان ترقي را تا بالاترين پله ها پيموده اند و حتي احترام احزاب مخالف خود را برانگيخته اند. آن ها ستاره هاي دنياي سياست آمريكا هستند و به بالاترين نقاط ممكن براي زنان در صحنة قدرت دست يافته اند. هر دوي آن ها در فهرست قدرتمند ترين و با نفوذترين زنان ايالات متحده جاي دارند. از سوي ديگر، براي نخستين بار در تاريخ آمريكا اكثر رأي دهندگان (حدود 70 درصد) مي گويند كه دوست دارند رئيس جمهور بعدي شان يك زن باشد.اما هر دو زن، داشتن برنامه براي رياست جمهوري 2008 را انكار مي كنند. هر بار كه از هيلاري كلينتون در اين باره سؤالي مي كنند، چهره اي خجالتي به خود مي گيرد و با كلمات شمرده و حساب شده مي گويد فعلا مي خواهد تمام تلاشش را به شغل فعلي اش يعني نمايندگي مردم نيويورك در سنا معطوف كند و از دادن پاسخ صريح طفره مي رود. اما انكار كاندي (رايس) جدي تر است. او مي گويد: هيچ تمايلي براي نامزدي رياست جمهوري ندارم. اصلا قصدش را ندارم. اين كار را نخواهم كرد. يا نمي دانم به چه زباني بگويم كه اين كار را نمي كنم. واقعا اين كار را نمي كنم. اين شيوة رد كردن پيشنهاد، بيشتر به نه گفتن عروس براي جلب توجه مي ماند.ديك موريس يكي از مشاوران ارشد بيل كلينتون در زمان رياست جمهوري او، كتابي دارد با عنوان كاندي عليه هيلاري: مسابقه بزرگ رياست جمهوري . اين مهم ترين كتابي است كه دربارة اين رقابت نوشته شده است.براي نخستين بار در تاريخ آمريكا اكثر رأي دهندگان مي گويند كه دوست دارند رئيس جمهور بعدي شان يك زن باشداو معتقد است ظرف 15 سال گذشته خانوادة كلينتون به شكلي نظام مند و سازمان يافته شبكه اي از افراد را گرد خود جمع كرده اند كه هم صاحب نفوذند هم پولدار. كلينتون ها هم از قدرت خود براي جبران اين حمايت ها استفاده مي كنند و حاميان خودشان را به مشاغل كليدي مي گمارند و رانت هاي اقتصادي برايشان فراهم مي كنند. هيلاري با اعتبار بيل و با نظم و ديسيپلين خودش، براي بازگشتن به كاخ سفيد تلاش مي كند.كلينتون ها دريافته اند كه نمي توانند آراي پراكنده را با شعارهاي تبليغاتي چپگرايان به سوي خود بكشانند. بنابراين، هيلاري دست كم در مبارزة انتخاباتي اش با چهره اي ميانه رو و حتي محافظه كار ظاهر خواهد شد. او قبلا تعدادي از آراي خود را در سال 2000 با حمايت از سقط جنين به دست آورده بود، اما در سال 2004 آن را پديده اي غم انگيز خواند و اظهار اميدواري كرد كه روزي برسد كه سقط جنين، تنها در موارد بسيار نادر و ضروري اتفاق بيفتد. دفاع هيلاري از عمليات نظامي خصوصا جنگ عراق، نمونة ديگري از اين روند است. او حتي از نامزدي كاندوليزا رايس در كميته اي كه 12 دموكرات ديگر مخالف آن بودند، حمايت كرد.نويسندة كتاب كاندي عليه هيلاري پيش بيني مي كند رايس احتمالا راهي متفاوت را تا انتخابات 2008 طي خواهد كرد. او مانند هيلاري كساني را ندارد كه به منافع ناشي از نامزدي اش چشم بدوزند. شايستگي او براي نامزدي رياست جمهوري، بستگي به موفقيت هايي دارد كه به عنوان وزير خارجه كسب مي كند. در حال حاضر در جبهة جمهوري خواهان، بوش وارث جدي و مطمئني ندارد. ديك چني، معاون رئيس جمهور هر از چندي به دليل مشكل تنفسي يا حملة قلبي راهي بيمارستان مي شود. بعد از او هم با فاصله رودلف جولياني شهردار پيشين و محبوب نيويورك و سناتور جان مك كين قرار دارند. جولياني ليبرال تر از آن است كه در رقابت نامزدهاي جمهوري خواهان پيروز شود. مك كين هم امتحان خود را در سال 2000 پس داد و در رقابت هاي اولية درون حزبي، با اختلاف زياد به بوش باخت. (هر چند كه قحط الرجال جمهوري خواهان، بار ديگر او را در بورس قرار داده است.) وفاداران حزب جمهوري خواه، چشم اميد به كاندي دوخته اند. اگر او براي رياست جمهوري نامزد شود، دو پايگاه از مهم ترين پايگاه هاي سنتي دموكرات ها را به راحتي تسخير خواهد كرد: آفريقايي ـ آمريكايي ها يا همان سياه پوستان و اسپانيايي زبان ها. حتي مي گويند بيشتر زنان سفيدپوست هم به رايس رأي خواهند داد. يكي از سياه پوستاني كه در كابينة كلينتون حضور داشت مي گويد: دربارة اين كه سياه پوستان به كدام يك رأي مي دهند، مي توان گفت مغز آن ها با هيلاري و دلشان با كاندي است. امامعمولا سياه پوستان احساساتي هستند. اما هيلاري و رايس، اگر هفت خوان رياست جمهوري را پشت سر بگذارند و پيروز شوند، چه نوع رؤساي جمهوري خواهند بود؟جلد كتاب كاندي عليه هيلاري: مسابقه بزرگ رياست جمهوري نوشته ديك موريس از مشاوران بيل كلينتون در زمان رياست جمهوري درباره احتمال رقابت اين دو زن در انتخابات 2008 و شانس آن ها براي پيروزيهيلاري در سياست، با وجود نمايش هاي محافظه كارانه اش ليبرال ترين رئيس جمهور آمريكا خواهد بود. او بر اين باور است كه دولت خدمات را بهتر انجام مي دهد و افراط در خصوصي سازي، ريشة همة خودخواهي ها و پليدي ها در زندگي مردم آمريكاست. در مسائل خارجي، ديدگاه هاي هيلاري چندان واضح نيست. او در زمان رياست جمهوري همسرش طرفدار صلح و مخالف مداخله در امور كشورهاي ديگر بود. اما اكنون به نظر مي رسد كمي تغيير كرده است. كاندي عقايدش دربارة سياست، مشابه بوش و جمهوري خواهان است. به احتمال زياد، از افزايش ماليات دفاع نمي كند و نقش دولت در امور اقتصادي را محدود مي سازد . رايس از خودش ظرفيت شگفت آوري براي رشد نشان داد، اما هيلاري هم قدرت و جسارت لازم براي شگفت زده كردن ديگران را دارد. اين دو زن، دو سال زمان دارند تا تصميم نهايي را بگيرند. اما تنها تصميم آن ها ملاك نيست؛ مردان آمريكايي فراواني در هر دو حزب هستند كه ممكن است بر سر يك چيز با هم توافق داشته باشند: نرسيدن يك زن به صندلي رياست جمهوري. ملكه محبوب جنگ كاندوليزا رايس پيانو مي زند، عاشق فوتبال است و جنگ راه مي اندازدكاندوليزا رايس نخستين زن سياه پوستي است كه در تاريخ آمريكا به مقام وزارت خارجه رسيده است. او كه سال گذشته در صدر فهرست قدرتمندترين زنان دنيا قرارگرفت، هميشه در عكس هايش خندان است؛ خنده اي كه بايد از آن ترسيد. او نظريه پرداز جنگ هاي افغانستان و عراق بوده و در ده ها طرح امنيتي و نظامي ديگر آمريكا مي توان نام او را پيش از ديگران آورد. بوش در وصف او مي گويد: رايس مسائل سياست خارجي را به گونه اي تشريح مي كند كه من مي فهمم. و اين خود نشان از توانايي بالاي رايس دارد. پيش از آن كه وزير خارجه آمريكا شود، چهار سال در كابينة اول جورج بوش مشاور امنيت ملي بود و سياستمداران از او به عنوان موفق ترين مشاور امنيت ملي در تاريخ آمريكا پس از هنري كيسينجر نام مي برند. در حالي كه جنگ عراق محبوبيت رئيس جمهور را با شيبي تند كاهش مي دهد و نارضايتي عمومي از عملكرد دولت را به بيشترين مقدار رسانده، رايس همچنان محبوب است. ملكه جنگ آن قدر باهوش است كه بار مسؤوليت را به دوش بوش سر به هوا بيندازد و با چرخشي ظريف، تصوير يك سياستمدار متعادل و ميان دار را به نمايش بگذارد.كاندوليزا رايس متولد 1954 در شهر بيرمنگام ايالت آلاباما، نامش را از آهنگسازي ايتاليايي به نام كن دولچزا گرفته و علاوه بر نواختن پيانو، عاشق تماشاي فوتبال آمريكايي هم هست. نژادپرستي آن قدر با زندگي روزمرة آن زمان در آلاباما عجين بوده كه به گفتة خودش كمتر متوجه آن مي شده است. از مادرش پيانو زدن را آموخته و با پدرش به تماشاي فوتبال مي رفته. مي گويد با وجود فضاي به شدت نژاد پرستانه، از نوجواني توقعاتش بالا بوده و آموزش و تحصيلات آكادميك را تنها راه دور زدن تعصبات نژادي يافته است. در 15 سالگي به دانشگاه دنور مي رود و در حالي كه قرار بود به خاطر مهارتش در پيانو موسيقي بخواند، چهار سال بعد با مدرك علوم سياسي فارغ التحصيل مي شود.دليل اين تغيير رأي، مردي به نام جوزف كوربل است؛ يك پناهندة چك و پدر اولين وزير خارجة زن آمريكا مادلين آلبرايت . كوربل رايس را به سياست و روابط بين الملل، به ويژه مسائل روسيه علاقه مند كرد و رايس در 26 سالگي دكتراي علوم سياسي را از مدرسه روابط بين الملل دانشگاه دنور گرفت. سال 1981 به عنوان استاديار به دانشگاه استنفورد رفت و سه سال بعد اشكوكرافت كه در كابينة ريگان پست و مقامي داشت، او را در جريان يك كنفرانس كشف كرد و زمينة شركت رايس در سمينارهاي ويژه و ديدارش با افراد خاص را فراهم كرد. بعدها اشكوكرافت مشاور امنيت ملي بوش پدر شد و بين سال هاي 89 تا 91 ( دورة فرو ريختن ديوار برلين تا فروپاشي شوروي سابق) رايس كارشناس ارشد دولت در حوزة شوروي و اروپاي شرقي بود.سال 93 دوباره به استنفورد برگشت، ولي اين بار در مقام رياست دانشگاه. او اولين زن، اولين سياه پوست و جوان ترين رئيس دانشگاه استنفورد بود.در اين دوره، او روابط شخصي اش با خانوادة بوش پدر را گسترش داد. سال 95 رايس، بوش كوچك را در تگزاس ديد. در آن زمان هنوز بوش فرماندار تگزاس نبود و با وزير خارجة ده سال بعدش دربارة ورزش- به خصوص فوتبال آمريكايي- حرف زدند. اما سه سال بعد در ويلاي بوش ها در ايالت مين، موضوع بحث، رياست جمهوري ايالات متحده بود. كمتر از يك سال بعد از رياست دانشگاه استنفورد استعفا داد تا در جريان انتخابات رئيس جمهوري، رئيس گروه مشاوران سياست خارجي بوش باشد. پيروزي جنجالي بوش در انتخابات 2000 ، رايس را به مقام مشاور امنيت ملي رئيس جمهور رساند، بالاترين سمتي كه يك زن سياه پوست در تاريخ دولت هاي آمريكا به آن رسيده بود. ديگر براي رايس، بوش و شغلش تمام زندگي اش هستند. او هرگز ازدواج نكرد و اگر چه دايرة محدودي از دوستان و اقوامش را هنوز حفظ كرده است، اما اكثر آن ها در جنوب آمريكا در كاليفرنيا خانه دارند. در واشنگتن او روابط اجتماعي خاصي ندارد؛ درآپارتمان دولتي اش در مجموعه واترگيت زندگي مي كند و دوستان اوقات فراغت اش را جورج و لورا بوش تشكيل مي دهند.رايس نسخه اي از چاپ اول كتاب جنگ و صلح تولستوي را به زبان روسي دارد و دوبار آن را خوانده است. ولي به دوستانش گفته كه نگاهش به دنيا و آدم ها را از داستايفسكي بزرگ وام گرفته است. داستايفسكي بزرگ و بي رحم.
كاندوليزا رايسدر سال هاي 2004 و 2005 مجلة معتبر فوربس او را به عنوان قدرتمندترين زن دنيا معرفي كردرايس بارها در مصاحبه هايش از علاقه اش به عضويت در هيأت مديرة ليگ حرفه اي فوتبال آمريكا سخن گفته استتا سال 1982 دموكرات بوده و پس از شكست هاي جيمي كارتر، رئيس جمهور وقت در سياست خارجي، به جبهة جمهوري خواهان پيوسته استمجرد است، ولي زماني نامزد غيررسمي ريك آپچرچ بازيكن تيم فوتبال دنور برانكوس بوده از هواداران گروه بيتلز است
فرار از سايه شوهرهيلاري كلينتون هشت سال در كاخ سفيد بوده و مي خواهد به همان جا برگرددروزي كه هيلاري رادهام كلينتون اعلام كرد با وجود خيانت همسرش بيل در زندگي زناشويي شان همچنان كنار او خواهد ماند و او را خواهد بخشيد، تلخ ترين و در عين حال شيرين ترين روز زندگي او بود. آن دو بعدها در كتاب خاطراتشان گفتند كه دردناك ترين لحظات زندگي مشترك شان را در آن دورة روشنگري گذرانده اند. مخصوصا كه هيلاري مدتي پيش از اعتراف رئيس جمهور كلينتون به داشتن رابطة جنسي با خانم مونيكا لوينسكي در دفاع جانانه اي از همسر گفته بود كه اين هم يكي از توطئه هايي است كه راست ها (جمهوري خواهان) براي بيل معصوم چيده اند تا او را بدنام كنند. چندي بعد شوهر اعتراف كرد و هنوز هم صحنة قدم زدن خانوادة كلينتون به سوي هلي كوپتر رياست جمهوري براي گذراندن تعطيلات، پس از آشكار شدن حقيقت، از سنگين ترين و تلخ ترين لحظات تاريخ خانوادگي كاخ سفيد به شمار مي رود.اما آن روزِ تابستاني سال 1998 براي هيلاري روز شيريني بود. او از
زير ساية مردش بيرون آمده بود و به عنوان يك زن مستقل، با بخشيدن شوهر كه اتفاقا رئيس جمهور آمريكا بود، چهره اي دوست داشتني، بخشنده و فداكار از خودش ساخته بود؛ چهره اي كه براي شيرجه زدن در صحنة سياست و قدرت به شدت به آن محتاج بود. چنان چه بلافاصله بعد از پايان رياست جمهوري بيل كلينتون در سال 2000 او به عنوان سناتور نيويورك به سناي آمريكا رفت و اكنون يكي از مطرح ترين سناتورهاي دموكرات آمريكاست. هيلاري سال 1947 در شيكاگو به دنيا آمد. پدرش اهل لوس كردن بچه ها نبود و در شب هاي يخ زدة شيكاگو بخاري ها را خاموش مي كرد؛ كاري كه به گفتة توني برادر هيلاري از روح چالشگرش نشأت مي گرفت. مادر خانواده هم دست كمي از شوهرش نداشت. روزي كه دخترش شكايت يك پسر قلدر مزاحم در مدرسه را به خانه آورد، به او گفت كه در خانه شان جايي براي آدم هاي ترسو ندارند. اين شيوة تربيت بعدها در گذراندن روزهاي سخت و بحراني كمك زيادي به او كرد. سال 1965 به كالج ولسلي ماساچوست رفت و سياست ورزي را از همان جا آغاز كرد. ترور مارتين لوتركينگ در سال 1968 تأثير زيادي روي هيلاري گذاشت. با مدرك علوم سياسي كالج را ترك كرد و به مدرسة مشهور حقوق دانشگاه ييل رفت. او حقوق كودكان را در آن زمان محور كار خود قرار داد كه به همراه حقوق زنان، بهداشت عمومي و اشتغال زايي هنوز هم از دغدغه هايش هستند. سال 73 از ييلفارغ التحصيل شد و در جريان پروندة واترگيت- كه به استعفاي ريچارد نيكسون رئيس جمهور وقت آمريكا انجاميد- عضو گروه مشاوران كميته قضايي كنگره بود. مدتي بعد به هيأت علمي مدرسه حقوق آركانزاس پيوست و آن جا با همكارش ويليام جفرسون كلينتون ازدواج كرد. بانوي اول بودن را براي اولين بار سال 1978 و زماني تجربه كرد كه همسرش فرماندار آركانزاس شد. دو سال بعد، تنها فرزندشان چلسي به دنيا آمد. سال 80 بيل در انتخابات فرمانداري آركانزاس شكست خورد. با اين كه دو سال بعد توانست اين شكست را جبران كند، ولي هيلاري تصميم گرفت نام خانوادگي خودش يعني رودهام را به نامش اضافه كند و رسما خود را هيلاري رودهام كلينتون بنامد؛ اولين گام براي تثبيت هويتي مستقل.سال 93 همراه همسرش كه رئيس جمهور آمريكا شده بود، پا به كاخ سفيد گذاشت. هيلاري در ميان همسران رؤساي جمهور تاريخ آمريكا، بالاترين درجة تحصيلي را داشت و اولين بانوي اولي بود كه موفقيت حرفه اي را مديون تلاش هاي خودش بود.مونيكا لوينسكي و رابطة نامشروعش با رئيس جمهور آمريكا جنجالي ترين ماجراي كاخ سفيد در زمان سكونت كلينتون ها بود. بزرگواري خانم كلينتون باعث شد ماجرا جلوي دوربين ها به خير و خوشي ختم شود. او بعدها گفت: هيچ كس بهتر از بيل مرا درك نمي كند و هيج كس بهتر از او مرا نمي خنداند. بعد اين همه سال، او هنوز جالب ترين فردي است كه ديده ام. هيلاري كلينتونبه هنر، مخصوصا مجسمه سازي علاقه مند استرئيس افتخاري پيشاهنگي دختران آمريكاستمادر نمونة ايالت آركانزاس در سال 1984برندة جايزه گرمي در رشتة بهترين آلبوم كلامي يا غيرموسيقايياز سال 1982 نام خانوادگي خودش رودهام را به اسمش اضافه كرداولين سناتور زن نيويورك در مجلس سناي آمريكا.رأس ساعت 12 نيمه شب به دنيا آمدهدر رتبه بندي مجلة فوربس از قدرتمندترين زنان دنيا و در رده بيست و چهارم قرار دارد

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

sandjeshحاج منصور:درباره 4 نفر به احمدی نژاد تذکر دادم، اما قبول نمی کند!
حاج منصور ارضی در جلسه شب گذشته خود نسبت به معاون اولی مشایی واکنش نشان داد.

به گزارش جهان، این مداح مشهور که از حامیان شدید دولت به شمار می رود در مراسم شب گذشته خود درباره انتصاب رحیمی گفته است که: من درباره چهار نفر با رئیس جمهور صحبت کرده و به وی تذکر داده بودم از جمله رحیمی، مشایی و کردان اما نمی دانم بر چه اساسی رئیس جمهور این افراد را منصوب می کند؟

گفتنی است که در روزهای اخیر اظهارات این مداح درباره کروبی و موسوی و حامیانشان بسیار خبر ساز شده بود

11:34 AM  

Post a Comment

<< Home