Tuesday, July 24, 2007

My birthday

Tody is my birthdy 2/5/1386 =July 24 2007 Tuesday and I am
41-years- old. thanks god.
I really appreciate everyone wishing me a happy birthday ,specially
co-worker and friends.

Ahmad
Ashkavand

Saturday, July 21, 2007

فراتر از عصر خویش

گه دهری و گه ملحد و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که زعصر خود فراتر باشد

فراتر از عصر خویش

گه دهری و گه ملحد و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که زعصر خویش فراتر باشد
شاعر:شفیعی کدکنی

Monday, July 16, 2007

اشکاوند

جمعه شب گذشته به پارک حاشیه زاینده رود رفتیم که از شدت جمعیت جای سوزن انداختن نبود
انگار همه مردم اصفهان به پارک آمده بودند .اگر چه هوا گرم بود ولی گاه گاهی نسیم ملایمی می وزید
فرزندانم احسان والهه در طول این چند ساعت با خیل عظیم بچه های دیگر اسکیت بازی می کردند
و ما هم با دوستان دیگر از هر دری سخنی می گفتیم و خلاصه کلام اینکه
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکر خویش گم شد از ضمیرم

نوشته شده توسط
احمد
اشکاوند
1386/4/25

A real friend

"A friend is one who knows us, but loves us anyway."- Jerome Cummings"
Only your real friends tell you when your face is dirty."- Sicilian Proverb"
What is a friend? I will tell you...it is someone with whomyou dare to be yourself."- Frank Crane"
A good friend remembers what we were and sees what we can be."- Unknown"
Don't be dismayed at good-byes. A farewell is necessary before you canmeet again. And meeting again, after moments or lifetimes,is certain for those who are friends."- Richard Bach"
A real friend is one who walks in when the rest of the world walks out."- Walter Winchell"
The only way to have a friend is to be one."- Ralph Waldo Emerson"
A friend is someone who is there for you when he'd rather besomewhere else."- Unknown"
All love that has not friendship for its base,is like a mansion built upon the sand.
"- Ella Wheeler Wilcox"
A mirror reflects a man's face, but what he is really likeis shown by the kind of friends he chooses."- Proverbs 27:19"In a friend you find a second self."- Isabelle Norton"
The better you know someone, the less there is to say.Or maybe, there's less that needs to be said."- Unknown"A friend loveth at all times."
سپاس

خدا را سپاس كه تمام شب صداي خرخر همسرم را مي شنوم اين يعني او زنده و سالم در كنار من خوابيده است.
خدا را سپاس كه ماليات مي پردازم اين يعني شغل و در آمدي دارم و بيكار نيستم.
خدا را سپاس كه بايد ريخت و پاش هاي بعد از مهماني را جمع كنم. اين يعني در ميان دوستانم بوده ام.
خدا را سپاس كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند . اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم.
خدا را سپاس كه در پايان روز از خستگي از پا مي افتم.اين يعني توان سخت كار كردن را دارم.
خدا را سپاس كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم.اين يعني من خانه اي دارم.
خدا را سپاس كه جاي براي پارك نمودن پيدا كردم.اين يعني اتومبيلي براي سوار شدن دارم . خدا را سپاس كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم. اين يعني من توانائي شنيدن دارم.
خدا را سپاس كه اين همه شستني و اتو كردني دارم. اين يعني من لباس براي پوشيد دارم.
خدا را سپاس كه گاهي اوقات بيمار مي شوم . اين يعني بياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را سپاس كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند. اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم.
خدا را سپاس كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم.اين يعني من هنوز زند
ه ام.

lessons of life

I feared being aloneuntil I learned to likemyself.
I feared failureuntil I realized that I onlyfail when I don't try.
I feared successuntil I realizedthat I had to tryin order to be happywith myself.
I feared people's opinionsuntil I learned thatpeople would have opinionsabout me anyway.
I feared rejectionuntil I learned to have faith in myself.
I feared painuntil I learned thatit's necessaryfor growth.
I feared the truthuntil I saw the ugliness in lies.
I feared lifeuntil I experiencedits beauty.
I feared deathuntil I realized that it'snot an end, but a beginning.
I feared my destiny,until I realized thatI had the power to changemy life.
I feared hateuntil I saw that itwas
nothing more thanignorance.
I feared loveuntil it touched my heart,making the darkness fadeinto endless sunny days.
I feared ridiculeuntil I learned howto laugh at myself.
I feared growing olduntil I realized thatI gained wisdom every day.
I feared the futureuntil I realized thatlife just kept gettingbetter.
I feared the pastuntil I realized thatit could no longer hurt me.
I feared the darkuntil I saw the beautyof the starlight.
I feared the lightuntil I learned that the truth would give me strength.
I feared change,until I saw thateven the most beautiful butterflyhad to undergo a metamorphosis before it could fly.

Sunday, July 08, 2007

Do you know What 'MOTHER' means?

M... is for the million things she gave me,
O... means only that she's growing old,
T... is for the tears she shed to save me,
H... is for her heart of purest gold;
E... is for her eyes, with love-light shining,
R... means right, and right she'll always be.
Put them all together, they spell "MOTHER," A word that means the world to me

جملاتی از بزرگان

جملاتی از بزرگان
*عامه مردم روح خود را مي فروشند تا با عايدات آن عمري را با وجدان طي کنند ( لوگان پارسال اسميت)*هرگز به دوستانت کاستي هايشان را در جمع نگو چون ممکن است عيوب خود را برطرف کنند اما مطمئنن هيچگاه تو را به خاطر اين تذکر نمي بخشند ( لوگان پارسال اسميت(
*جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نيست اما بلعش وحشتناک است ( سايمن استرانسکي
( * پول همه چيز زندگي نيست اما مي تواند همه چيز را بخرد ( ادموند استاکول (
*ازدواج عوام ، آنان را از شخصيت تهي و از خصوصيات اخلاقي خالي مي کند ( رابرت لويي استيونسن(
* ازدواج مکالمه ي طولاني دو انسان است که هر ازچند گاه به مشاجره مي انجامد ( رابرت لويي استيونسن
(* جامعه ي آزاد جامعه اي است که افراد منزوي در آن امنيت کامل داشته باشند ( آدالي استيونسن (
* براي اکثر مردم مرگ در راه اصول آسان تر از زندگي کردن بر اساس آن است ( آدالي استيونسن (* انتهاي راه، مرگ است ؛ تکامل در انتهاست ؛ هيچ چيز کامل نيست ؛ يک معادله با سه مجهول ( جيمز استفنر (* يک مرد بدون زن مثل ماهي بدون آب است اما يک زن بدون مرد مانند يک ماهي بدون دوچرخه است (گلوريا استاين( *بدون تو تحمل بهشت ممکن نيست و با تو دوزخ ديگر مکاني جهنمي نيست ( جان اسپارو ، سنگ نوشته اش بر قبرهمسرش (
* تعريف من از ازدواج چنين است : قضيه با دو نفر آغاز ميشود که زندگي را بدون وجود يکديگر غيرقابل تحمل مي بينند و بعد از مدتي به همان دو نفر ختم مي شود که حالا ديگر زندگي را در کنار هم غيرقابل تحمل مي بينند )سيدني اسميت(*اين يک اصل غيرقابل ترديد است : کساني که دائما از شرافت حرف مي زنند از آن بويي نبرده اند ( رابرت سرتيس(*هميشه دوست داشتم فرصتي دست مي داد تا فروتني را تمرين کنم اما همواره به خاطر مي آوردم که من مهم تر از آن هستم که اوقاتم را صرف چنين اموري کنم ( اسحاق سينگر)*عشق ، خطاي فاحش فرد در تمايز يک آدم معمولي از بقيه ي آدم هاي معمولي است ( برنارد شاو)* دو تراژدي دردناک در زندگي وجود دارد : يکي اينکه در عشقت ناکام شوي و ديگر اينکه به وصال عشقت برسي( برنارد شاو(*زماني که گفتم تا آخر عمر مجرد مي مانم نمي دانستم که آنقدر عمر مي کنم که ازدواج کنم (ويليام شکسپير ).* تا بحال هيچ فيلسوفي قدم به عرصه خاک نگذاشته که بتواند دندان درد را تحمل کند. (ويليام شکسپير) *هرچه بيشتر انسان ها را مي شناسم، سگ ها را بيشتر ستايش مي کنم. (ايوان شفر( *زماني که پريان از رقصيدن و روحانيون از گوشه نشيني دست برداشتند، عمر دنياي شاد به پايان مي رسد. (جان سلدن(* واعظ مي گويد: چنان کن که من مي گويم، نه چنان که من مي کنم. (جان سلدن( خداوند، شرير را به اندازه کافي بر تخت نگه ميدارد تا فرصت کافي براي توبه کردن داشته باشد. (سوفي سگور(* براي شاد بودن، تنها به بدني سالم و حافظه اي ضعيف نياز داري. (آلبرت شوايتزر)* در زندگي نه هدفي دارم نه مسيري، نه منظوري و نه حتي معنايي. اما شادم و اين نشان مي دهد که يک جاي کار ايراد دارد. (چارلز شولز(* فقرا نمي دانند که تنها دليل آنان براي زندگي، تمايل ما به تظاهر به برخورداري از فضيلت سخاوت است. (ژان پل سارتر(* آنان که گذشته را به خاطر نمي آورند مجبور به تکرار آن هستند. (جرج سانتايانا( *من مرداني را دوست دارم که مردانه رفتار کنند، قوي و کودکانه. (فرانسواز ساگان( * اگر تمامي ما قدرت جادويي خواندن افکار يکديگر را داشتيم نخستين چيزي که در دنيا از بين مي رفت عشق بود. (برتراند راسل( *احساس وظيفه در کار نيکو و در روابط آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت. (برتراند راسل(* ترس از عشق، ترس از زندگي است و آنان که از عشق دوري مي کنند مردگاني بيش نيستند. (برتراند راسل( * زندگي خوب، زندگي شاد است، البته منظور من اين نيست که اگر شما خوب باشيد حتما شاد خواهيد بود. منظور من اين است که اگر شما شاد باشيد خوب زندگي خواهيد کرد. (برتراند راسل
در مطب دكتر به شدت به صدا در آمد. دكتر گفت در را شكستي! بيا تو. در باز شد و دختر كو چولوي نه ساله كه خيلي پريشان بود به طرف دكتر دويد و گفت: آقاي دكتر! مادرم! و در حالي كه نفس نفس میزد ادامه داد: التماس ميكنم با من بياييد.
مادرم خيلي مريض است، دكتر گفت: بايد مادرت را اينجا بياوري، من براي ويزيت خانه كسي نميروم، دخترك گفت: ولي دكتر،‌اگر شما نياييد اوميميرد! و اشك از چشمانش سرازير شد.
دل دكتر به رحم آمد وتصميم گرفت همراه او برود
دختر دكتر را به طرف خانه راهنمايي كرد، جايي كه مادر بيمارش در رخت خواب افتاده بود، دكتر شروع كرد به معاينه و توانست با آمپول و قرص، تب او را پايين بياورد و نجاتش دهد. او تمام شب را بر بالين زن ماند، تا صبح كه علايم بهبودي در او ديده شد.
زن به سختي چشمانش را باز كرد و از دكتر به خاطر كاري كه كرده بود تشكر كرد، دكتر به او گفت: بايد از دخترت تشكر كني، اگر او نبود حتما ميمردي! مادر با تعجب گفت: ولي دكتر، دختر من سه سال است كه از دنيا رفته! و به عكس بالاي تختش اشاره كرد، پاهاي دكتر از ديدن عكس روي ديوار سست شد، اين همان دختر بود! يك فرشته كوچك و زيبا.....

Monday, July 02, 2007

A joke for you?

"عاقد خطاب به عروس:آیا وکیلم شما را با مهریه 1000 لیتر بنزین و 14 عدد کارت سوخت به عقد دائم آقا محمود در بیاورم؟عروس رفته ماشینش رو گازسوز کنه."